دیکشنری
تخلیه مخزن
english
1
civil engineering construction
::
reservoir discharge
واژگان شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
تخلف کردن ـ تخلف
تخلفات
تخلفات رانندگی
تخلفات یا جرائمی که مجازات اعدام نداشته باشد
تخلیص
تخلیص کردن
تخلیه
تخلیه (کردن) بار
تخلیه تابان
تخلیه تانزند
تخلیه رطوبتی
تخلیه شده
تخلیه شکم ماهی
تخلیه عین مستاجره
تخلیه قالب
تخلیه مخزن
تخلیه مصدومین
تخلیه و درناژ
تخلیه کامل
تخلیه کردن
تخلیه کردن ـ تخلیه
تخلیه ی تفاله
تخم
تخم پاش
تخم پاشی
تخم پاشیدن
تخم دادن
تخم دار
تخم ریختن
تخم ریزی
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید